یکی یه دونم سید مهدی جونیکی یه دونم سید مهدی جون، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه سن داره

عشق مامان وبابا

خوابالو پسر

یک ساعت پس از تولد ٧روزگی تو خوابم ما رو ول نمی کنند(٥روزگی) بقیش تو ادامه مطلب.... اینم یه مدل دیگه ٤ماه و ١٠روزگی الهی.........   ...
20 مهر 1392

این روزای پسرم

سلام سلام      صدتا سلام چند روزی که من و سیدمهدی تو پروژه بزرگ بای بای پوشکیم البته من مدتی بود که روزا پمپرزش نمیکردم و فقط زمانایی که بیرون میرفتیم و شبا ولی چند شبه که شبا هم پوشکش نمیکنم وخدارو شکر اصلا تا صبح خودش و خیس نکرد و تصمیم برای ترک کامل پوشک جدی شد وشروع کردم به اموزش اصول صحیح دستشویی رفتن  اما....پسری اصن جیشش و پی پی رو نمیگه من بابت جیش تند تند میبرمش اما ...پی پی (روم به دیوار)موندم چی کار کنم پروژه رو تعطیل کنم یا ادامه بدم؟ 3تا شورت آموزشی خریدم و هرجا میریم پات میکنم خدایی چیزای خوبیه با اینکه تو پرسش و پاسخ نی نی وبلاگی خیلی ازش تعریف نشنیدم ولی حداقل مهمونی میرم استرس کمتری دارم ...
19 مهر 1392

روز جهانی کودک مبارک

  آشنایی با روز جهانی کودک   روز 17 مهر برابر با 8 اکتبر روز جهانی کودک نام دارد. کشورهای جهان روزهای کودک مختلفی برای خود دارند؛ اما روزجهانی کودک را خود بچه‌ها به وجود آورده‌اند. در سال 1986 در چنین روزی 2 تن ازدانش‌آموزان 9 ساله مدرسه آتاتوری در نیویورک با نگارش نامه‌ای از همه بچه‌های دنیا خواستند که با هم روزی را به صلح اختصاص دهند. در پیام یکی از بنیانگذاران روز جهانی کودک آمده است: «بزرگترهای ما عقاید ثابتی دارند. آنها ما را دوست دارند چون بچه‌هایشان هستیم اما آیا آنها می‌دانند که چه دنیایی را برای ما بوجود می‌آورند. اگر کمترین اشتباهی در ماشین هسته&z...
16 مهر 1392

20ماهگی

مبـــــــــــــــــــــــــارک          مبـــــــــــــــــــــــــــارک               تولدت مبـــــــــــــــــــــــرک   ماهگیت مبارک عزیزم. قشنگم 20ماه ازبودنت در کنارم میگذره. عزیزم عاشقانه دوست داریم و برات بهترین بهترینها رو آرزومندیم. ایشاله تولد 20 سالگیت و واست جشن بگیرم.                 ...
10 مهر 1392

خاطرات مشهد

سلـــــــــــام.... من وبابا ومامانم و و ٢٦ملداد لفتیم پابوس امام لضا البته بگم وقتی ٥٠لوز داشتمم لفتم ولی اون موقع مامانم از تلس اینکه نکنه سلمابخولم یا من و نمیبلد حلم و پیش مامانیم میذاشت یا اگلم میبلد لای پتو وتو قنداق فلنگی و زیر چادلم داشت اصن نفهمیدیم کی میلفتیم حلم کی بلمیگشتیم .ولی این دفه خیلی خوش گذشت چون با عمه جونم هملاه بودیم و ٢تا پسل عمه های کپلم هم بودن سیدحسن و احسان و کلی همش بغلشون بودم خیلی خوب بود کلی تو صحن حلم بدو بدو میکلدم و اونا هم پشت میومدن که گم نشم البته دول از چشم مامانم چون تا میفهمید به بهونه خولاکی من و سل جام میشوند منم که شکمو هیچی دیگه ....این چندتا عکسم از گوشی بابام کلی عکسم با گوشی عمه جون گلفت...
6 مهر 1392

این جند روز

سلام به دوستای گلم چند روزی که عسل مامان مریض آخه سرماخوردگی و دندون در آوردنش با هم شده پسر کوچولوم حسابی داره اذیت میشه خیلی دندونش داره سخت در میاد آخه الان سه روزه که لثش سفید میزنه ومن همه فامیل و خبر کردم که دندونش در اومده ولی هنوز که هنوزه دندونش نیش نزده ومدام گریه و بهونه گیری و اصلا غذا نمیخوره .خیلی واسش ناراحتم .خدا کنه تا روز تولدش حالش خوب بشه.آخه ١٠بهمن تولدش.دوستای خوبم دعا کنید سیدمهدی من بتونه این مرحله از رشدش رو هم سپری کنه . شمارش معکوس تولد گل پسری شروع شده تا زمینی شدن فرشته آسمونیمون فقط روز دیگه باقیست.   سیدمهدی 1روزه.   ...
4 مهر 1392

ْپاییز و سرماخوردگی

سلام به روی ماه همه مامانا و نی نی های نازشون وبعد سلامی به گرمی آفتاب به پسمل قشنگم که این روزا یکم سرماخورده ومریضه اول پاییز و اولین سرماخوردگی تو شروع این ماه خدا بهمون رحم کنه زمستون ایشاله که دیگه مریض نشه. قندعسل مامان تو این روزا خیلی بلا شده و دیگه مامان فرصت رسیدن به هیچ کدوم از کاراش و نداره .تا جند روز دیگه آقا پسر 20ماهگی رو هم پشت سر میذارن و مامان تو پروژه از پوشک گرفتن و از شیر گرفتن میره البته با هم همزمان نمیکنم که بهشون خیلی فشار بیاد کم کم شروع میکنم.فقط خیلی نگرانم که آیا موفق میشم یا نه آخه چون دست تنهام و پیش مامی محترم نیستم که ایشون هم به من تو این امر خطیر کمک کنند. الان خیلی خوابم میاد پس فعلا ...
3 مهر 1392